مرگ٬ انتخاب من نیست
ولی اگر روزی سراغم آمد به رویش لبخند خواهم زد
اینها که می نویسم نه از روی غم است و نه از ناامیدی
تنها حقیقت است که نقاب از چهره برداشته
دنیا چیز زیبایی برای دیدن ندارد
این روزها این گذرگاه برایم چه قدر صعب العبور شده
گذرگاهی که چشم اندازش تنها کویر است و برهوت و آتش
من تمام رویاهایم را در این مسیر باخته ام
بی آرزو شده ام
توقّف٬ در این گردنه های هول انگیز را نمی خواهم
می خواهم از آن عبور کنم
من در پی مقصد این راه دشوارم
فقط همین
سلام
متن قشنگیه
اما قبلی قشنگتره
خیلی تاثیرگذاره ... نشون میده که از دل بر اومده
برات آرزوی شادی نمیکنم
آرزو میکنم رها باشی از آنچه رنگ تعلق دارد
گفنتد در این راه که رفتی، بر جسم و دلت فتاده سختی...
گفتم که روم راه به جایی، راهی که روم هست خدایی!
این رو یه روز یه دوست نوشته بود و من الآن بعد از سال ها با خوندن این متن شما دوباره یادم اومد!
سلام ....چی شده که فقط اونور مینویسی؟
چی شده؟
فقط برای محمد یا اینکه اونور فکر میکنی من نمی خونم؟؟؟
چه خوب است که زود حکم نکنیم
سلام
یه فراموش شده هرگز فراموش نمیکنه
اون موقع هم در واقع ما چیزی نیستیم جز یاد او
همه چیزمان در یاد او خلاصه می شودد
و آن وقت است که از خدا هیچ نمی خواهیم جز فراموشی
حاجتی که هرگز برآورده نمی شود
ممنون
برخی تو
قهرمان فراموش شده
سلام.خیی خوب نوشتید .دوست ندارم فکر کنید دارم نصیحت میکنم. نظرم اینه.
کویر هم میتونه زیبا باشه اگه زیبا ببینیدش. شاید باید یه کمی بهتر نگاه کنید به زندگی. یادم نیست این جمله رو از کی شنیده بودم اما میخوام بنویسم براتون:انسان بی رویا انسان مرده است.شما زنده هستید پس رویا دارید!
سلام دوست گرامی
چند وقته نیستی
نکنه خدای نکرده شما هم تشریف بردین سربازی ؟ D:
من آپ کردم . خوشحال میشم سر بزنین .
شاد باشین
میخوام اینجا با تو باشم
زیر بارونا دوباره
ولی افسوس نه تو هستی
نه دیگه بارون میباره