این روزها شاهد جنگ وحشتناکی هستم
روحم و جسمم بدجوری به جان هم افتاده اند
گاهی روح٬ غالب است و جسم٬ مغلوب
و گاهی برعکس
من هم بی طرفانه٬ گوشه ای می نشینم به تماشایشان
ولی دیگر نمی توانم بی طرف باشم
چه قدر دردناک است آن لحظاتی که روحم زخم بر می دارد
دردی جانکاه و طاقت فرسا که تاب و توانم را از من می گیرد
کاش روحم برای همیشه جسمم را از میدان به در می کرد
خسته شدم از این جسم مزاحم
نمی خواهمش
ولی دست از سرم بر نمی دارد
منتظر روزی هستم که روحم فاتح این جنگ شود
و من فرمانرواییش را تبریک بگویم
آن روز٬ روزیست که دیگر؛
اسیر فراق نخواهم بود
سلام...همه میجنگند...اما مرگ راه حل نیست ....راه آنست که عاشق شوی ....عاشق او .وآنگاه فنا خواهی شد..