دیشب سِحر سَحَر را با همه ی وجود حس کردم. من بودم و یادِ تو و عشق.
من بودم و یادِ تو و خدا.
شیطان جایی در بین ما نداشت.
من بودم و کسانی که دوستشان دارم. من بودم و کسانی که دوستم دارند.
از سَحَر تا حالا در حال دویدن هستم اما خسته نیستم چون در تمام این مدت تو با من بودی.
حالا دیگر سَحَر را دنباله ی شب نمی دانم. حالا می گویم سَحَر یعنی ابتدای صبح.
وبلاگ زیبایی دارین
به منم سر بزنین خیلی خوشحالم میکنین
نظر یادتون نره
سلام خدمت دوست عزیز و گرامی
اگر به فکر آینده خود هستی به ما بپیوند تا با هم آینده ای روشن و زیبا برای همدیگر خلق کنیم به وبلاگمان یه سر بزن و مطالب را با دقت فراوان بخوان و سپس تصمیم بگیر و ثبت نام رایگان شما انجام خواهد شد از آن پس رنج و کوشش و پشتکار شماست که باعث ثروتمند شدنتان میگردد که بی رنج گنج میسر نمیشود فقط مطالب را بادقت بخوانید و با دقت و پشتکار به آن عمل نمایید شما چیزی را از دست نخواهید داد فقط وقت بگذارید و مطمئن باشید که موفق خواهید شد . ما در تمامی مراحل با شما هستیم آنچنان که از یک دوست واقعی انتظار میرود . بای
سلام.منم دویدم..گوش فرا دادم .چشم گشودم...در قلبم تو را دیدم و خود را نفرین کردم که باعث آزارت شده ام.
سلام
خوبی ؟
من بزرگ شدم
خیلی وقته
اما خسته شدم از بزرگی . می خوام واسه یه بارم بچه بشم
شایدم دیوونه
فرقی نمی کنه
مهم اینه که آزاد میشم
نمی دونم از چی چون این هم فرقی نمی کنه
اما همه ما میجنگیم واسه آزادی
پس منم میخوام بهش برسم
کمکم می کنی ؟
سلام
خوبی ؟
سحر نه ادامه چیزی است و نه ابتدای چیزی
سحر خودش دارای روح جداگانه و حرف جداگانه است
اونو دست کم نگیر
با اجازت لینکتو گذاشتم
اشکالی که نداره ؟